همه میگن لطافت بارون اما من میگم شاشیدن آسمون رو زمین
+ایندفه دیگه نمیگم هر چی از دهنم درمیاد مینویسم این تو!هه.آقا لوکس بلاگ هم شیطون شده!هیتلرم کرد عوضی!هه
+میتونی نظر بدی میتونی چی؟ندی
+نظر تبلیغیا که سرویسمون کردن لطفا مسئولین رسیدگی کنن!والا...
+نظر میدی یه ایمیلی ادرس وبی چیزی بزار بعدا کارت خواهم داشت!
نظرات شما عزیزان:
x 
ساعت0:19---21 ارديبهشت 1392
x
سلام
چطوری تن لش؟
مطلب خداحافظی با دوستای گلم رو واسه الدنگایی مثل تو گذاشتم بدونی یه مدت نیستم
حالا من نیومدم تو هم نباید بیای سر بزنی؟!
چطوری تن لش؟
مطلب خداحافظی با دوستای گلم رو واسه الدنگایی مثل تو گذاشتم بدونی یه مدت نیستم
حالا من نیومدم تو هم نباید بیای سر بزنی؟!
به به
قالب نو مبارک.gif)
قالب نو مبارک
سلام.واقعاوبلاگ خاصی داری.خیلی باحال بود.اگه خواستی بیاباهم تبادل لینک کنیم.مرسی
مرضی!
یعنی اعتماد به نفس رضا تو حلقت
یعنی اعتماد به نفس رضا تو حلقت
مژگان دیگه کیه؟
آدرس؟
آدرس؟
تا هونجا که یادم میاد حتی به حرف بابام هم گوش نکردم!
بگو ببینم چی میخواستی بگی؟
بگو ببینم چی میخواستی بگی؟
رضا
ساعت23:33---16 بهمن 1391
سلام مرضیه.مرضیه چرا زود آبدیت نمیکنی؟!؟!به نظر من هر روز آبدیت کردن بهتر از اینکه یک دفعه همه چیز رو بنویسی!!!آمار سایتتم میره بالا!!میدونم درس داری........!!
فقط خواستم بگم بابا این رضای ترک دوست داره ازیتش نکن بهش پا بده دیگه کلا شده خرت دیگهبابچه ی مردم اینجوری نکن میره خودکشی میکنه ها.gif)
اما مغرور نشیا خوشگلی اما به من نچ نمیرسی بازم از این کس شعرا بنویس خواستی بیا وبم
اخ فکر کنم منم دارم عاشقت میشم وایسا
اهان شدم.gif)
.gif)
بای خوشگل خانوم
بابچه ی مردم اینجوری نکن میره خودکشی میکنه هااما مغرور نشیا خوشگلی اما به من نچ نمیرسی بازم از این کس شعرا بنویس خواستی بیا وبماخ فکر کنم منم دارم عاشقت میشم وایسا
اهان شدم
بای خوشگل خانومalireza
ساعت21:54---15 بهمن 1391
یکی از فانتزیام اینه که راننده تاکسی بشم بعد یه مسافر جلوی ماشینمو بگیره (ترجیحاً دختر با آرایش غلیظ ) بعد بگه هرچقد بخوای بهت میدم فقط زود حرکت کن چن نفر دنبالمن می خوان اسید بپـاچن روم
منم با سرعت برم توی یه خیابون شلوغ بعد یهو توی ترافیک گیر کنیم 2تا ماشین (تویوتا) جلومونو بگیرن
بعد من کمربندمو باز کنم برم پایین( کمربند ایمنی هااا !! ) بعد باهمشون درگیر بشم همه رو بزنم بعد در حالی که یکی از اونا داره میره سمت دختره ,
بهش بگم مـواظب بـــــــاش
بعد همین که حواسم به دخترس یهو یکی قــَمـه بکونه تو شیکمم بعد در حالی دارم جون میدم دخـدره بــگه پیــــــــــــــــــــــام نـــــــه !!
بعد بیاد سرمو در آغوش بگیره ...........
بقیه ش به شما مربوط نیست!!!!
بعد با گریه بگه لدفن منو تنها نذار
بعد من بگم چشم ....
بعد پاشیم دست توی دست بریم توی غبار محو شیم
و
سال های سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنیم
اسم دخترمونم بذاریم آذین!!!
منم با سرعت برم توی یه خیابون شلوغ بعد یهو توی ترافیک گیر کنیم 2تا ماشین (تویوتا) جلومونو بگیرن
بعد من کمربندمو باز کنم برم پایین( کمربند ایمنی هااا !! ) بعد باهمشون درگیر بشم همه رو بزنم بعد در حالی که یکی از اونا داره میره سمت دختره ,
بهش بگم مـواظب بـــــــاش
بعد همین که حواسم به دخترس یهو یکی قــَمـه بکونه تو شیکمم بعد در حالی دارم جون میدم دخـدره بــگه پیــــــــــــــــــــــام نـــــــه !!
بعد بیاد سرمو در آغوش بگیره ...........
بقیه ش به شما مربوط نیست!!!!
بعد با گریه بگه لدفن منو تنها نذار
بعد من بگم چشم ....
بعد پاشیم دست توی دست بریم توی غبار محو شیم
و
سال های سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنیم
اسم دخترمونم بذاریم آذین!!!
alireza
ساعت21:48---15 بهمن 1391
خدا یکـــــــــــــــــــــ مرد آفرید...........یکـــــــــــــــــ
alireza
ساعت21:42---15 بهمن 1391
٬ به خودت ٬ به خدا ٬ عدد بده!
هیچ چیز "خاص" نیست...هه هه...خودمان "خاص" درست می کنیم
ریاضی نگاه کن به دنیا!
احساس خرج کنی باختی!
پ.ن: عقلم می خواره!
امروز واسه اولین بار درس دادم
هیچ چیز "خاص" نیست...هه هه...خودمان "خاص" درست می کنیم
ریاضی نگاه کن به دنیا!
احساس خرج کنی باختی!
پ.ن: عقلم می خواره!
امروز واسه اولین بار درس دادم
رضا
ساعت20:15---14 بهمن 1391
مرضیه بعضیا که اینجوری فوش میدن من اعصابم خراب میشه!!!غیرتم متوحش میشه!!!!!!!!!!!اگه جوابه همه اینارو بدم بدجور خراب میشن!!!طرف میاد دو تا فوش میده که مشخص نیست از روی محبته یا چیز دیگه!!!اگه ترک بودن با همین زبون شیرین ترکی جوابشونو میدادم!!!!!اما فارسیم خیلی ضعیفه!!!
رضا
ساعت19:52---14 بهمن 1391
مرضيه اينارو همين جوري مينويسم عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی. عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی . عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته . عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه: همیشه با منی . عشق نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه: دوستت دارم.
آن كس را كه دوست دارید آزاد بگذارید
اگر متعلق به تو باشد به پیش تو باز می گردد
و گرنه از اول هم برای تو نبوده است
خدایا
بگذار هرکجا تنفراست بذرعشق بکارم
هرکجا آزادگی هست ببخشایم
وهر کجا غم هست شادی نثار کنم
الهی توفیقم ده که بیش ازطلب همدلی همدلی کنم
بیش از آنکه دوستم بدارند دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که ستوده می شویم
و در بخشیدن است که بخشیده می شویم
.دوست داشتن از عشق برتر است ...
.عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
.اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هر چه از غریزه سرزند بی ارزش است
و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می یابد
عشق در غالب دلها در شکلها و رنگهای تقریبا مشابهی متجلی می شود
و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است
اما دوست داشتن در هر روحی جلوه ای خاص خویش دارد و از روح رنگ می گیرد و چون روح ها، برخلاف
غریزه ها، هر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطری ویژه خویش دارد، می توان گفت
.که به شماره هر روحی، دوست داشتنی هست
عشق جوششی یک جانبه است. به معشوق نمی اندیشد که کیست؟ یک « خود جوشی ذاتی » است
و از این رو همیشه اشتباه می کند و در انتخاب به سختی می لغزد و یا همواره یکجانبه می ماند
و گاه، میان دو بیگانه ناهمانند، عشقی جرقه می زند و چون در تاریکی است
و یکدیگر را نمی بینند، پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنایی آن، چهره یکدیگر را
می توانند دید و در اینجا است که گاه، پس از جرقه زدن عشق، عاشق و معشوق که
در چهره هم می نگرند، احساس می کنند که هم را نمی شناسند و بیگانگی و
.ناآشنایی پس از عشق - که درد کوچکی نیست - فراوان است
اما دوست داشتن در روشنایی ریشه می بندد و در زیر نور سبز می شود و رشد می کند
و از این رو است که همواره پس از آشنایی پدید می آید، و در حقیقت، در
آغاز، دو روح خطوط آشنایی را در سیما و نگاه یکدیگر می خوانند. و پس
از « آشنا شدن » است که « خودمانی » می شوند - دو روح، نه دو نفر، که ممکن است
دو نفر با هم در عین رودربایستی ها احساس خودمانی کنند و این حالت بقدری
ظریف و فرّار است که بسادگی از زیر دست احساس و فهم می گریزد - و سپس، طعم
خویشاوندی و بوی خویشاوندی و گرمای خویشاوندی از سخن و رفتار و
آهنگ کلام یکدیگر احساس می شود و از این منزل است که ناگهان، خودبخود، دو همسفر
بچشم می بینند که به پهندشت بیکرانه مهربانی رسیده اند و آسمان صاف و بی لک
دوست داشتن بر بالای سرشان خیمه گسترده است و افقهای روشن و
پاک صمیمی « ایمان » در برابرشان باز می شود و نسیمی گرم و لطیف - همچون روح
یک معبد متروک که در محراب پنهانی آن، خیال راهبی بزرگ نقش بر زمین شده
و زمزمه دردآلود نیایش مناره تنها و غریب آنرا به لرزه می آورد - هر لحظه
پیام الهام های تازه آسمانهای دیگر و سرزمینهای دیگر و عطر گلهای مرموز و جانبخش
بوستانهای دیگر را به همراه دارد و خود را، به مهر و عشوه ای بازیگر و شیرین
و شوخ، هر لحظه، بر سر و روی این دو می زند
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی « فهمیدن » و « اندیشیدن » نیست
اما دوست داشتن، در اوج معراجش از سرحد عقل فراتر می رود و فهمیدن و اندیشیدن
را نیز از زمین می کند و با خود به قله بلند اشراق می برد
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند و دوست داشتن زیبایی های
دلخواه را در « دوست » می بیند و می یابد
عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن
عشق بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد
عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نامطمئن و
دوست داشتن لطیف است و نرم در عین حال پایدار و سرشار اطمینان
عشق همواره با شک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر
از عشق هر چه بیشتر می نوشیم، سیراب تر می شویم
و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر
عشق هر چه دیرتر می پاید کهنه تر می شود و دوست داشتن نوتر
عشق نیرویی است در عاشق، که او را به معشوق می کشاند
و دوست داشتن جاذبه ای است در دوست که دوست را به دوست می برد
عشق، تملک معشوق است و دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست
عشق یک اغفال بزرگ و نیرومند است تا انسان به زندگی مشغول گردد
و به روزمرگی - که طبیعت سخت آن را دوست میدارد - سرگرم شود
و دوست داشتن زاده وحشت از غربت است و خودآگاهی ترس آور آدمی دراین بیگانه بازار زشت و بیهوده
عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن
عشق غذا خوردن یک حریص گرسنه است
و
دوست داشتن « همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن » است
عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی. عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی . عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته . عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه: همیشه با منی . عشق نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه: دوستت دارم.آن كس را كه دوست دارید آزاد بگذارید
اگر متعلق به تو باشد به پیش تو باز می گردد
و گرنه از اول هم برای تو نبوده است
خدایا
بگذار هرکجا تنفراست بذرعشق بکارم
هرکجا آزادگی هست ببخشایم
وهر کجا غم هست شادی نثار کنم
الهی توفیقم ده که بیش ازطلب همدلی همدلی کنم
بیش از آنکه دوستم بدارند دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که ستوده می شویم
و در بخشیدن است که بخشیده می شویم
.دوست داشتن از عشق برتر است ...
.عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
.اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هر چه از غریزه سرزند بی ارزش است
و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می یابد
عشق در غالب دلها در شکلها و رنگهای تقریبا مشابهی متجلی می شود
و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است
اما دوست داشتن در هر روحی جلوه ای خاص خویش دارد و از روح رنگ می گیرد و چون روح ها، برخلاف
غریزه ها، هر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطری ویژه خویش دارد، می توان گفت
.که به شماره هر روحی، دوست داشتنی هست
عشق جوششی یک جانبه است. به معشوق نمی اندیشد که کیست؟ یک « خود جوشی ذاتی » است
و از این رو همیشه اشتباه می کند و در انتخاب به سختی می لغزد و یا همواره یکجانبه می ماند
و گاه، میان دو بیگانه ناهمانند، عشقی جرقه می زند و چون در تاریکی است
و یکدیگر را نمی بینند، پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنایی آن، چهره یکدیگر را
می توانند دید و در اینجا است که گاه، پس از جرقه زدن عشق، عاشق و معشوق که
در چهره هم می نگرند، احساس می کنند که هم را نمی شناسند و بیگانگی و
.ناآشنایی پس از عشق - که درد کوچکی نیست - فراوان است
اما دوست داشتن در روشنایی ریشه می بندد و در زیر نور سبز می شود و رشد می کند
و از این رو است که همواره پس از آشنایی پدید می آید، و در حقیقت، در
آغاز، دو روح خطوط آشنایی را در سیما و نگاه یکدیگر می خوانند. و پس
از « آشنا شدن » است که « خودمانی » می شوند - دو روح، نه دو نفر، که ممکن است
دو نفر با هم در عین رودربایستی ها احساس خودمانی کنند و این حالت بقدری
ظریف و فرّار است که بسادگی از زیر دست احساس و فهم می گریزد - و سپس، طعم
خویشاوندی و بوی خویشاوندی و گرمای خویشاوندی از سخن و رفتار و
آهنگ کلام یکدیگر احساس می شود و از این منزل است که ناگهان، خودبخود، دو همسفر
بچشم می بینند که به پهندشت بیکرانه مهربانی رسیده اند و آسمان صاف و بی لک
دوست داشتن بر بالای سرشان خیمه گسترده است و افقهای روشن و
پاک صمیمی « ایمان » در برابرشان باز می شود و نسیمی گرم و لطیف - همچون روح
یک معبد متروک که در محراب پنهانی آن، خیال راهبی بزرگ نقش بر زمین شده
و زمزمه دردآلود نیایش مناره تنها و غریب آنرا به لرزه می آورد - هر لحظه
پیام الهام های تازه آسمانهای دیگر و سرزمینهای دیگر و عطر گلهای مرموز و جانبخش
بوستانهای دیگر را به همراه دارد و خود را، به مهر و عشوه ای بازیگر و شیرین
و شوخ، هر لحظه، بر سر و روی این دو می زند
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی « فهمیدن » و « اندیشیدن » نیست
اما دوست داشتن، در اوج معراجش از سرحد عقل فراتر می رود و فهمیدن و اندیشیدن
را نیز از زمین می کند و با خود به قله بلند اشراق می برد
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند و دوست داشتن زیبایی های
دلخواه را در « دوست » می بیند و می یابد
عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن
عشق بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد
عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نامطمئن و
دوست داشتن لطیف است و نرم در عین حال پایدار و سرشار اطمینان
عشق همواره با شک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر
از عشق هر چه بیشتر می نوشیم، سیراب تر می شویم
و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر
عشق هر چه دیرتر می پاید کهنه تر می شود و دوست داشتن نوتر
عشق نیرویی است در عاشق، که او را به معشوق می کشاند
و دوست داشتن جاذبه ای است در دوست که دوست را به دوست می برد
عشق، تملک معشوق است و دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست
عشق یک اغفال بزرگ و نیرومند است تا انسان به زندگی مشغول گردد
و به روزمرگی - که طبیعت سخت آن را دوست میدارد - سرگرم شود
و دوست داشتن زاده وحشت از غربت است و خودآگاهی ترس آور آدمی دراین بیگانه بازار زشت و بیهوده
عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن
عشق غذا خوردن یک حریص گرسنه است
و
دوست داشتن « همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن » است
مهدی
ساعت22:35---13 بهمن 1391
خیلی جنده ای..... و دیگر هیچ!!!!!!!!!!!
رضا
ساعت21:44---13 بهمن 1391
مرضیه قالب وبلاگت عالیه!!تنوع هستش دیگه.....!؟!؟
رضا
ساعت18:42---13 بهمن 1391
مرضیه این چیه که من از 24ساعت،25ساعتش فکرم پیش تو هستش!!!!اگر عشق است،چه بد رنجی است!!اگر دوست داشتن است،این چه دوستی هست!!!من دیگه هیچی نمیدونم..........موندم!!
سلام دوست عزیز. وقتت بخیر.
از شما دعوت میکنم به وبلاگ منم سر بزنی.
خوشحال میشم نظرتو بدونم.
موفق باشی
رضا
ساعت23:31---12 بهمن 1391
سلام مرضیه.عکس مال خودته؟!؟!این عکست یکم واضح هستش!!مرضیه ماه هستی!خوشگلی!اینو از ته دلم میگم!ارزش خودتو بدون!!مرضیه چرا زود زود آبدیت نمیکنی؟!؟!؟
پاسخ:فعلا چیزی به مخم نمیرسه هنگم
پاسخ:فعلا چیزی به مخم نمیرسه هنگم
az ashnaei ba to kheili khosh halam
mer30 azizam mishe beporsam chand salete man 14 salame
لینک شدی عشقم
رضا
ساعت18:23---6 بهمن 1391
مرضیه چرا اخلاقت مثله منه؟!؟!؟!؟تو مدرسه اخلاقم خاصه!!نمیگم خوبه یه دفعه فکر کنی از خودم تعریف میکنم،نه،خاصه!!خوبه خوشحالم!!!
پاسخ:؟؟؟
پاسخ:؟؟؟
ابجی اگه دوست داشتی لینکم کن خبر بده لینکت کنم تا ادرس وبتو داشته باشم تا هرروز بهت سربزنم
رضا
ساعت20:11---4 بهمن 1391
سلام مرضیه.به به.....به به.....!!وبلاگ جدیدت مبارک!!!بازم وبلاگت لیاقت گفتن داره!!اینقدرم حرف های اونجوری نزن که فیلتر شه!!!یه سوال مرضیه این چه عکسیه؟؟؟؟!!!!کیفت فکر کنمHDهستش!!اما عکس من یکم با کیفیت بود حداقل!!!!
سلام بازم بیا وبلاگت واقعا زیبااااااااااااااااااااااااااس ت.
پاسخ:قربونت
عزیزم من همه رو خوندم اون مطلب رو پیدانکردم واسمخصوصی بفرست چشم عزیزم زود باش راستی من وبتو خیلی دوس دارم
پاسخ:عزیزم اون مال دیروز بود پاکش کردم
پاسخ:عزیزم اون مال دیروز بود پاکش کردم
امیرعلی
ساعت18:55---2 بهمن 1391
دختر وب قبلیت؟؟؟؟؟حیف شد.خره عاشقت شدما پا میشم میام.....مرضیه:سلام امیروووو!از این برا!هیتلر شد رفت...!!!فدامدات به دلارام س برسون
سلام
هرکاری کردم نتونستم رمز رو تو کادر بنویسم
کلیک چپ رو فعال کن خوله
مرضیه:خول عمته جونور!!!خخخخخخخخخ
هرکاری کردم نتونستم رمز رو تو کادر بنویسم
کلیک چپ رو فعال کن خوله
مرضیه:خول عمته جونور!!!خخخخخخخخخ
†ɢα'§ :
| ϰ-†нêmê§ |
Friends
✘قالبـــــ ــهایـــــ ایـ ـکـ ـسـ ـــ✘
نینا
رضا
حامد
فرزاد
مرمر
شوشول گنده!!
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی
Årchive Daily Categories Authors
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
حواله یوان به چین
خرید از علی اکسپرس
دزدگیر دوچرخه
پریود مغزی
Designed by : x-themes
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 326
تعداد نظرات : 382
تعداد آنلاین : 1