همه میگن لطافت بارون اما من میگم شاشیدن آسمون رو زمین

یادمه زنگ زدم به پسره گفتم دیگه تموم شد...برگش گف میدونسم ...خیلی پستی واس همین با 5تا از دوستات بودم!منم گفتم ولی من امتحانو گفتم طرف به گه خوردن افتاد و تو گوه محو شد...



نظرات شما عزیزان:

رضا
ساعت17:00---26 بهمن 1391
کودکی با پای برهنه روی برف ها ایستاده بود وبه ویترین فروشگاهی نگاه می کرد

زنی در حال عبور بود که اورا دید

کودک را به داخل فروشگاه بردوبرایش کفش ولباس خرید

وگفت:"مواظب خودت باش"

کودک روبه زن کردوگفت: "ببخشید خانوم شماخدا هستید؟"

زن گفت:"نه من یکی از بندگان خدا هستم "

کودک گفت:می دانستم با او نسبتی دارید
انسانيت.......................


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






†ɢα'§ : <-TagName->
پنج شنبه 26 / 11 / 1391برچسب:, 14:42 |- پریود مغزی -|

ϰ-†нêmê§